یاد خودم افتادم 10-11 سال قبل رفتیم یه عروسی محوطه تالارش خیلی پله داشت من رد شدم رفتم پاشنه کفشم اول عروسی کندهشد رو یکی از پله ها پایینی موند {-18-}
مامانم شروع کرد خندیدن رفتیم تو تالار توی راه پله های تالار یه آقای جوونی صدا زد ببخشید ببخشید یه پاشنه کفش رو پله هاس{-18-} آقا پاشنه کفش مامانمم کنده شده بوده
خلاصه زجری کشیدیم ولی خاطره ای شده {-33-}
4 امتیاز + / 0 امتیاز - 1395/10/28 - 16:22
پیوست عکس:
500x518_1484653331242835.jpg
500x518_1484653331242835.jpg · 500x518px, 36KB